۶ فیلم غمگین برای روز ولنتاین

برای قلب‌های شکسته

Atonement

Atonement

درام بریتانیایی تاوان یا همان کفاره، ساخته جو رایت، کارگردان فیلم غرور و تعصب، بر اساس رمانی به همین نام اثر ایان مک ایوان است که در طول جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد. این داستان عشقی است که در شرایط آشتی ناپذیری رانده شده است. شخصیت‌های اصلی – رابی (جیمز مک آووی) و سیسیلیا (کیرا نایتلی) – به دلیل تقصیر خواهر کوچکتر دختر، بریونی (سیرشا رونان) از هم جدا می‌شوند. او رابی را به جرمی متهم می‌کند که مرتکب نشده است.

در سمت مقابل آن پسر جوان عاشق را به جبهه می‌فرستند که قرار نیست از آنجا برگردد. با گذشت زمان، بریونی بزرگ می‌شود و احساس گناه ظالمانه برای آنچه اتفاق افتاده او را آزار می‌دهد. او به امید جبران جرم خود، کتابی بر اساس وقایع گذشته می‌نویسد و در آنجا پایان خوش داستانی را به رابی و سیسیلیا می دهد که هرگز در زندگی واقعی دریافت نکردند. علیرغم طرح نسبتا تیره و تار، «کفاره» یک فیلم غیرمنتظره حسی، پر از احساسات تکانشی و افشاگری های ناگهانی است که به طرز شگفت انگیزی آن را تا حد امکان به زندگی واقعی نزدیک می‌کند.

The Fault in Our Stars

The Fault in Our Stars

شاید در نگاه کلی فیلم‌هایی در مورد نوجوانان بیمار لاعلاجی که عاشق می‌شوند، به‌طور گسترده در کلیشه‌ها و دستکاری‌های عاطفی غرق شده‌اند، اما اقتباس سینمایی «خطای ستارگان بخت ما» از کتابی به همین نام اثر جان گرین موفق می‌شود از این الگوی باطل جدا شود. شاید به این دلیل که شایلین وودلی بازیگر نقش اول از طرفداران پر و پا قرص رمان اصلی است. یا شاید این واقعیت که خود گرین در ساختن فیلمنامه نقش داشته است در دستان فیلم نقش مهمی ایفا کرده است.

در هر صورت، «خطای ستارگان بخت ما» علی‌رغم پایان غم‌انگیز، فیلمی متناقض است که زندگی را تأیید می‌کند و شما را عاشق صداقت و سادگی آن می‌کند. داستان حول محور هیزل (وودلی) و آگوستوس (انسل الگورت)، دو دانش آموز دبیرستانی مبتلا به سرطان است که در طول درمان گروهی با هم آشنا می‌شوند. پسر شاد به هیزل کمک می‌کند تا از افسردگی عمیق خلاص شود و حتی امیدی برای آینده‌ای شاد بیابد، که چشم انداز آن با ثبات حسادت آمیز از بین انگشتانش می‌لغزد.

Blue Valentine

Blue Valentine

درک سینفرانس یکی از معدود کارگردانان معاصری است که از شاعرانگی احساسات واقعی انسانی تجلیل می‌کند. او در «مکانی آن سوی کاج‌ها» به نقش پدری پرداخت و در سریال «می‌دانم آن مقدارش حقیقت دارد» به قدرت برادری پرداخت. اما سینفرانس در یکی از مبهم ترین فیلم‌هایش، یعنی ملودرام ولنتاین غمگین، از عشق رمانتیک صحبت می‌کند، اما نه به سنتی ترین شکل آن.

رابطه شخصیت‌های او – یک زوج متاهل دین (رایان گاسلینگ) و سیندی (میشل ویلیامز) – در آستانه فروپاشی نهایی و غیرقابل بازگشت است. سینفرانس در تلاش برای درک احساسات شخصیت‌ها، فلاش بک‌های متعددی را انجام می‌دهد که گذشته مشترک آنها را روشن می‌کند و داستان عاشقانه زیبایی را برای مخاطب ترسیم می‌کند و مرحله جدایی را به عنوان نقطه شروع انتخاب می‌کند. چنین راه حل غیرمعمول طرح داستانی به طور قابل توجهی ولنتاین غمگین را از سایر فیلم‌های با موضوع مشابه متمایز می‌کند. تزیین خاص تصویر، موسیقی متن خاطره انگیز و جنس کارگردانی و بازی‌ها، همه این مفهوم را بهتر نمایش می‌دهند.

The Guernsey Literary and Potato Peel Pie Society

The Guernsey Literary and Potato Peel Pie Society

فیلمی دیگر درباره سختی‌های دوران جنگ که برخلاف فیلم کفاره ادگار رایت، بیشتر از آنکه دور کند، به مخاطب نور امید می‌دهد. مایکل نیوول، کارگردان فیلم هری پاتر و جام آتش، فیلم «انجمن ادبی و پای پوست سیب‌زمینی گرنزی» را بر اساس رمانی به همین نام از مری آن شفر و آنی باروز ساخته است. شخصیت اصلی فیلم، نویسنده معروف جولیت اشتون (لیلی جیمز) است که در مورد یک انجمن ادبی مخفی که در جزیره دورافتاده گرنزی در طول جنگ جهانی دوم ایجاد شده است، مطلع می‌شود.

علیرغم خطر اشغالگران آلمانی، جولیت تصمیم می‌گیرد به تنهایی به جزیره برود و ساکنان آن را ملاقات کند و همچنین تاریخ ایجاد انجمن ادبی و پای پوست سیب‌زمینی را بیاموزد. فیلم نیوول بین احساس غم و جذابیت می‌چرخد ​​و به تدریج داستانی از عشق واقعی و فساد ناپذیر را برای تماشاگر آشکار می‌کند. در نتیجه در عذاب واقعیتی که در زندگی روزمره بیرون از پنجره اتفاق می‌افتد، «فیلم انجمن ادبی و پای پوست سیب‌زمینی گرنزی و کتابش» بهترین معجون برای یک روح پر از اضطراب است.

Revolutionary Road

Revolutionary Road

و باز هم اقتباسی از یک داستان عاشقانه، این بار از سم مندز بریتانیایی که با «زیبایی آمریکایی» حساس نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت. «جاده انقلابی» نه تنها به خاطر مؤلفه داستانی‌اش، بلکه به خاطر دو بازیگر جذابش نیز قابل توجه است: لئوناردو دی کاپریو و کیت وینسلت دوباره نقش عاشقان ناراضی را بازی می‌کنند. داستان فیلم در اواخر دهه 40 میلادی در یک حومه کوچک آمریکا اتفاق می‌افتد.

شخصیت‌های اصلی – زوج متاهل فرانک و آوریل – سعی می‌کنند ازدواج خود را با انتظارات اجتماعی تنظیم کنند، که هر دو منجر به احساس پوچی ناامید و افسردگی تنبل می‌شود. مندز با مهارت یک جراح، روح انسان‌ها را تشریح می‌کند و تمام پنهان ترین ترس‌ها و گناهان قهرمانانش را به رخ می‌کشد. پایان فیلم، همانطور که انتظار می‌رود، تسکین نمی‌دهد، اما خود داستان (به طرز شگفت انگیزی آموزنده) به بیننده کمک می‌کند تا اولویت‌های خود را به درستی تعیین کند و از چنین اشتباهاتی جلوگیری کند.

Eternal Sunshine of the Spotless Mind

Eternal Sunshine of the Spotless Mind

امسال ملودرام علمی تخیلی میشل گوندری و چارلی کافمن بیستمین سالگرد خود را جشن می‌گیرد و بار دیگر جاودانگی خود را ثابت می‌کند. از نقطه نظر سال ۲۰۲۴، آفتاب ابدی یک ذهن پاک فیلمی جلوتر از زمان خود به نظر می‌رسد. بحران در رابطه یک زوج و یک فرصت ایده آل برای درک خودشان است که این داستان را جذاب می‌کند. شخصیت اصلی فیلم آفتاب ابدی، جوئل مالیخولیایی (جیم کری)، به خاطر بهترین (و بدترین) دوست دختر سابقش کلمنتاین (کیت وینسلت) در مسیر خاطره‌های گذشته سفر می‌کند.

کلمنتاین تیزبین و عجیب و غریب به طور همزمان جوئل ساکت را دفع و جذب می‌کند و طیف وسیعی از احساسات متنوع را در او برجسته می‌سازد. در عصر پیروزی اپلیکیشن‌های دوست‌یابی و شبکه‌های اجتماعی، زمانی که عشق با مکاتبات، داستان‌ها و ایموجی‌ها سنجیده می‌شود و هر فرد نامطلوبی را می‌توان در لیست سیاه قرار داد، «آفتاب ابدی یک ذهن پاک» از همه شانس‌هایی برخوردار است که به آینه یک بیننده مدرن تبدیل شود که درک احساسات واقعی را از دست داده است.


تعریف اصطلاح تکانش که در شروع این مقاله به آن اشاره شد: اصطلاح تکانش معمولاً مفاهیمی مانند ناتوانی در صبر کردن، بی‌اعتنا بودن به نتیجه‌، میل به اقدام پیش از فکر کردن، ترجیح دادن رفتارهای ریسکی و مخاطره‌آمیز و ناتوانی در خویشتن‌داری را پوشش می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید